محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

خاطرات مامانی

خاطرات ناناز مامان

1392/11/20 18:05
2,127 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم

 

دو سال و یک ماه و هفده روز از تولدت می گذره تو این مدت کلی اتفاقات

 

خوب و بد برامون افتاده که تمومشون با وجود تو برامون شیرین و دلپذیر

 

 بوده از وقتی اومدی دنیای من و بابایی هم کلی تغییر کرده و به قولی

 

همه چیز زندگیمون به تو ختم می شه چشمکخیلی خیلی دوستت داریم

 

 عزیز دلم قلبماچ

 

حرف زدنت از قبل بهتر شده  موقعی که ما حرف می زنیم خوب گوش

 

میدی اما باز هم نمی تونی کلمات و جملات رو خوب ادا کنی .باهات

 

هر روز ادای صحیح کلمات رو کار می کنم یکی و دو بار درست ادا

 

می کنی و باز می ری سر جای اول در هر صورت این باعث شده به

 

 بهونه های مختلف بغلت کنم و بچلونمت گلم .نیشخندچشمک

 

بابا امین ______________ بابا ابین

 

بیا __________________  اییا

 

دایی امید ____________ همچنان دایی بد

 

دایی سعید ___________ دایی ایید (الف با فتحه )

 

سلام _______________  دلام

 

خوبی _______________ اوبی

 

خوبم _______________ اوبم

 

شیر می خوام _________ دیر می خوام

 

پتو _________________ پتو

 

این مال منه ___________ این ما منه

 

کلی جملات دیگه هم می گی نمی دونم چرا یادم میره وقتی می خوام

 

بنویسم اینجا فدات بشم چند وقتی هست  می خوای بخوابی باید منو

 

بغل کنی و صورتمو بین دستای کوچیکت بگیری و آروم بخوابی . خیلی

 

برام لذت بخشه این کارت قلبماچهمیشه شاد و پاینده باشی عزیزم . قلبماچ

 

بفرمایید ادامه مطلب

 

 

 ادامه عکس هایی که توسط بابایی به ثبت رسیده است چشمک

 

 

 

 

 

 

 

 پارسا و تولد کیمیا جون

 

 

 

 

عکس وانیا و آتنا جون  دوستای جدید پارسا (دخترکوچولوهای دوستان مامانی )

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان آریام
21 بهمن 92 0:51
عادتهای این بچه ها موقع خواب خیلی شیرین و دلچسبه...چقدر هم عکسهاش باحال شدند...فقط این عکسها مال چه زمانیه که پسر ما لباس تابستونی تنشه یه بچلون هم از طرف من بکن مامانی
مامان محمد پارسا
پاسخ
بله عزیزم واقعا دلچسبه ممنون از لطفت بعضی عکس ها رو بابایش گرفته بود از مهر تا الان هستش
مامان نازدونه ها
21 بهمن 92 8:26
دايي اميد صدا زدنش برام جالب بود كه داييش هر بار با شنيدنش چه حالي بهش دست ميده ((. از طرفم گل پسر رو ببوسيدش
مامان محمد پارسا
پاسخ
داییش کلی باهاش کلنجار میره اما همیشه بهش میگه دایی بد
مامان کیان
21 بهمن 92 11:34
جیگرتو برم تپلی خالهههههههه خصوصی داری مامانی
مامان محمد پارسا
پاسخ
قربونت خاله جونی
میترا
23 بهمن 92 19:17
خدا زیباست این را در دانه دانه های برف می بینم
مامان پریسا
25 بهمن 92 23:50
سلام دوست خوبم. خوبی؟ اخ جون بالاخره پست جدید گذاشتی؟
مامان پریسا
25 بهمن 92 23:51
ای خدا ببین چطوری حرف میزنه گاهی من دلم تنگ میشه واسه این مدلی حرف زدن پریساگاهی هم مجبورش میکنم کلمات رو اونجوری برام بگه
مامان محمد پارسا
پاسخ
انشاالله نی نی بعدی عزیزم
مامان پریسا
25 بهمن 92 23:52
راستی ما پست جدید هم داریم.
مامان محمد پارسا
پاسخ
اومدم عزیزم
منيره جون
26 بهمن 92 22:47
مامان جون پارسا از اين شيرين بازيا تو مهدم زياد انجام ميدم تازه ب کسي نگينا من وپارسا ي باري اينجوري باهم ي کوچولو خوابيديم.
مامان محمد پارسا
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم که مواظب فرشته کوچولوی من هستید
khalejoon mo
27 بهمن 92 23:14
مامان نازدونه ها
2 اسفند 92 11:13
مامان رادین
6 اسفند 92 15:45
نوشين مامان آريا
14 اسفند 92 10:37
سلام عزيز خاله دلم برات تنگ شده بود ببخشيد كه دير اومدم شيرين زبون و خوشگل مزه شديا. ماماني يه بوس كوچولو ازش بگير