برنامه ریزی برای گل پسل
سلام نانازی
امروزم مثل روزای دیگه گذشت بازم مثل روزای قبل خسته اومدم خونه یه کمی کارامو انجام دادم و الان
هم نشستم برای گلم می نویسم بابایی محل کارش هست و نزدیک افطار میاد خونه تا اون موقع من
تنهام البته تو پیشم هستی نانازی نمی دونم برای افطار چی درست کنم از بابایی هم می پرسم
هیچی نمیگه می گه هر چی دوست داری چه کار سختی شاید مامان چیزی دوست نداشته
باشه اینجوری که نمیشه ! از دیروز برنامه ریزی برای خرید گل پسل قند عسل رو شروع کردم فعلا
فقط در مرحله فکر و برنامه ریزی هست آخه کوچولوی من خونمون کوچیکه و اگه بخواهیم برات وسیله
بگیریم مشکل جا داریم امسال می خواستیم خونه رو عوض کنیم اما به دلیل حضور تو کوچولوی ناز واینکه
من نمی تونستم به خاطرورم و ضعف شدید کاری انجام بدم بابایی و از همه مهمتر مامان جونی
(مامانی ) مخالفت کردند وگفتند سال بعد . با این حال خاله جونا برای کمک اعلام آمادگی کردند اما
مامانی قبول نکرد چون بایدخودش کاراش رو انجام بده حالا با این اوصاف موندم چیکار کنم عزیزم البته
من و بابایی نقشه هایی کشیدیم هر وقت عملی شد بهت می گیم