هفته ای که گذشت . . .
سلام عزیز دل مامان
مامانی قرار بود خاطره هر روز رو برات جدا بنویسم اما فرصت نمی کنم تا میام شروع به نوشتن کنم
بیدار می شی و باید بهت برسم . داخل دفتر خاطراتت هم کلی نوشتم که متاسفانه متوجه شدم
نرم افزارش مشکل داره و همه خاطراتت حذف شده اما اشکالی نداره دوباره برات می نویسم عزیزم
هفته ای که پشت سر گذاشتیم خیلی اتفاقات افتاد اولیش این بود که تو یک ماهه شدی عزیزم و دومیش
هم اینکه برای دنیا اومدن گل پسل قند عسل جشن تولد گرفتیم البته با تاخیر . . .خیلی خیلی بهمون خوش
گذشت و شما هم پسل خوبی بودی و باهامون همکاری کردی عزیزم . مامان جونی و خاله جونی ها و
دایی جونی ها خیلی زحمت کشیدند انشاالله جبران کنیم . در ضمن آش نذری شما رو هم در همین روز
دادیم انشاالله مورد قبول واقع بشه .
الان که برات می نویسم لالا کردی و هر ازچندگاهی تکون می خوری . منم سعی می کنم مختصر و
مفید بنویسم تا نصفه و نیمه نمونه کارم عزیزم من و بابایی خیلی دوستت داریم .
محمدپارسا در حالات مختلف :
بقیه عکس ها در ادامه مطلب