محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات مامانی

روز شمار هفته دوم تولد گل پسل قند عسل

1390/10/17 13:03
737 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز  دلم

نازشو برم که این روزها تموم وقتم صرف مراقبت از ناناز می شه البته اینم بگم گل پسلم خیلی آرومه و

مامانی رو اذیت نمی کنهniniweblog.com تو این مدت اتفاقات زیادی افتاده چندین بار هم اومدم بنویسم اما به

دلایل فنی نشده که بنویسم خاطرات هر روز رو جداگانه تا اونجایی که یادم هست می نویسم و سعی

 می کنم  روزانه خاطرات پسل گلم رو ثبت کنم .

10/10/90 بند ناف گل پسلم در این روز افتاد .و جواب آزمایش به رویت متخصص اطفال رسانده

شد و ایشون گفتند دیگه نیاز به فتوتراپی نداره و رو به بهبودی هست ناناز مامانniniweblog.com

11/10/90 اتفاق خاصی پیش نیومد چشمک

12/10/90اولین  حموم ناناز توسط مامان جونی (مامان) - عصر هم مامانی وقت دکتر داشت

جهت بخیه کشیدن خانم دکتر فرمودند همه چیز خوبه  و من که بعد از 10 روز برای اولین بار رفته بودم

 بیرون با بابایی یه کمی پیاده روی کردیم و برای گل پسلم هم خرید کردیم چشمکالبته بعدش یه کمی درد

داشتم که بر طرف شد .نیشخنداگه درد نداشتم دوست داشتم مسیر رو پیاده بیام خونه اما حیف که نشد

چشمک وقتی اومدیم خونه شما تازه شیرتniniweblog.comرو خورده بودی و مامان جونی در حال تعویض

پوشکت بود و دوباره بیهوش شدی  هیپنوتیزم نازشو برم که با شیر مامانی سیر نمی شی و مجبور شدیم

کمکی بهت شیر خشک هم بدیم از این شب خانواده ما 3 نفر شد چون مامانی دیگه

می تونه کارهاش رو خودش انجام بده و مامانی و خاله جونی ها قرار شد اگه مامانی کاری داشت

بهمون سر بزنند.

13/10/90 اولین روزی که من و شما وبابایی خانواده 3 نفری رو تجربه کردیم چشمک

 14/10/90 خاله هاجیک و دایی سعید و دایی امید اومدن دیدن شما قلب

15/10/90 مامان جونی و بابا جونی (مامان)،خاله هاجیک و دایی سعید و همچنین خاله جون

لیلی ، عمو جون و کیمیا جون اومدن دیدنمون و خاله جون لیلی بهت کادویی داد نانازم لیست کادوهات

رو در اولین فرصت یادگاری می زارم اینجا دستشون درد نکنه ماچ

16/10/90 اولین مهمونی ناز پسلم به خونه باباجونی و مامان جونی (مامان)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

فاطمه
18 دی 90 15:29
سلام مامانی جونی
تشکر مرسی
پسملیتو از طرف من ببوس


سلام فاطمه جون
ممنون از لطفت
فاطمه
18 دی 90 15:30
فاطمه
18 دی 90 15:30
فاطمه
18 دی 90 15:30
فاطمه
18 دی 90 15:30
پسری ناز
فاطمه
18 دی 90 15:30
خدا حفظت کنه
فاطمه
18 دی 90 15:30
دوستت دارم نی نی ناز
فاطمه
18 دی 90 15:31
اسمتم مثل خودت قشنگه محمدپارسا
فاطمه
18 دی 90 15:31
خاله جونی بازم سر میزنم
فاطمه
18 دی 90 15:32
مامانی جونی اگه در مورد وبلاگ سوالی داری میتونی ازم بپرسی
فاطمه
18 دی 90 15:32
مامانی جون و پسری خوشکله فعلا بابای
مامان محمدجان
18 دی 90 16:28
سلام عزیزم
خوش میگذره؟فکر کنم بی خوابی ها شروع شده نههههههه؟؟؟
خسته نباشی مامانی
قندعسل رو میبوسم هزارتا


سلام عزیزم
والا نی نی من آرومه اما من از استرس نمی تونم خوب بخوابم شب ها
نگران پسلی هستم که مشکلی براش پیش نیاد
مامان رادين
18 دی 90 17:10
سلام
روزهاي قشنگيه
عكس جديد مي خوام ماماني
محمد پارسا رو از جاي من ببوسيد


سلام
بله خیلی زیبا و خاطره انگیزه
چشم حتما
شما هم ناناز منو ببوس مامانی
مامان طهورا
19 دی 90 11:27
سلاااااااااام عزیز دلم.
رسیدن به خیر.
وای چه خوشحالم.خیلی ذوق کردم که برگشتی.
عزیزم نینیت خوبه؟قدمش خیر باشه الهی.
خیلی مراقب خودت باش.
از خاطرات زایمانت هم بنویس گل بانو.[h

سلام عزیزم
ممنون از لطفت
چشم حتما می نویسم
شما هم مواظب گل دخملمون باش



khale joon mo
20 دی 90 21:23
salam vay man ja mondam chan dafe omadam didam jadidi nanveshti nayomadam hala ke omadam akharin nafar shodam ninijoon doset daram
مامان ماهان
27 دی 90 9:42