کاش خودت بودی نظر می دادی !
سلام عزیزم
وای وای مادر به خاطر حساسیتی که داشتم دیشب قرص ضد حساسیت خوردم نمی دونی مامانی
تا صبح بی هوش بودمبعدش هم تو ماشین تا محل کارم چرت می زدم آخه قرص از
عوارضش خواب آلودگی بود به زور چشمامو باز نگه می داشتم منم پاس ساعتی گرفتم و با خاله جون
مشاورت با هم اومدیم خونه تو راه تا زمانی که خاله جون بود خوب بود با هم حرف می زدیم خاله جون
که پیاده شد باز خواب اومد سراغم خلاصه رسیدم خونه تا عصر چرت می زدم بابایی هم زنگ می زد
هماهنگ کنه با هم بریم بیرون آخه من و بابایی بالاخره تصمیم گرفتیم خریدمون رو از همین جا انجام بدیم
و قرار گذاشته بودیم امروز عصر بریم چند جا رو واسه خریدت بینیم بالاخره بابایی اومد دنبالم و منم که
حالم بهتر شده بود با هم رفتیم بیرون چند جا سر زدیم و همه چیز رو دیدیم اما نمی دونم چه مدل و
مارکی برات بگیرم یکی از فروشنده ها می گفت زیاد هزینه نکنید برای بعضی وسایل چون چند ماه بیشتر
استفاده نمی شه بعدش میوفته یه گوشه و خاک میخوره من و بابایی با نظرش موافق بودیم خلاصه
اینکه تصمیم گرفتیم یه چیزی در حد متوسط خرید کنیم عزیزم حیف که خودت نیستی نظر بدی مادر
مامانی حالا من موندم چه رنگی برات بگیرمبابایی می دونه من چقدر سخت خرید می کنم
فعلا از بین این همه رنگ دو رنگ آبی و قرمز مورد قبول واقع شده خاله جونا می گن قرمز که با بابایی
موافقن من و مامان جون می گیم آبی نمی دونم چیکار کنم ؟اگه بخواهیم رای بگیریم هم باز
بابایی برنده می شه یه چیز بگم مامانی خونمون هم ترکیبی از آبی و قرمزه مثل اینکه
سیسمونی تو رو هم باید ترکیبی بگیریم به نظرتون چه مارکی بهتره و چه رنگی ؟کاش بودی سه
تایی با هم می رفتیم خرید مامانی دوستت داریم