نی نی ما بیست و چهار هفته شد
سلام عزیزم
پسل مامان الان واسه خودش مردی شده امروز 24هفته ویک روزت شده الهی این روزا هر چه
سریعتر بگذره و به هفته های آخر نزدیکتر بشه و تو بیای پیشمون این روزا پسل ورزشکارم
حسابی داره شیطنت می کنهاونقدر که اگه یه کمی آروم بشه من رو به
شک و در نهایت نگرانی وا می داره اما انگار می فهمه و هر وقت نگران می شم یه خودی نشون می ده
نا قلای مامان و بابا از همین الان هم خودشو واسه بابا جونش کلی لوس می کنه
عزیزم دیروز عصر من و بابایی و به صورت نا محسوس تو با هم رفتیم بیرون جات خالی نانازم باز
مامانی رفت سراغ کتاب برات ده تا کتاب خریدم بابایی صداش در اومد و می گفت این همه
کتاب کی وقت می کنه برای ناناز من بخونه منم بهش گفتم خودم می خونم دیشب سه تا از کتاب ها
رو برات خوندم اما فکر نمی کردم بابایی گوش بده آخه بابایی سرش تو کامپیوتر وسرگرم انجام کاراش بود
وقتی تموم شد گفت خیلی قشنگ بود بازم ادامه بده و چه خوبه سری کامل این کتاب ها رو
واسه محمد پارسا بگیریم منم گفتم بابایی تو که می گی کتاب زیاد خریدی کی وقت می کنه بخونه
حالا می گی سری کامل بگیریم والا من نفهمیدم کتاب بگیرم یا نگیرم اما عزیز دلم من کار
خودم می کنم و کلی کتاب های خوشکل و ناز برات می گیرم امیدوارم تو هم مثل مامانی کتاب خوندن
دوست داشته باشی من و بابایی تو خیابون نی نی می بینیم می گیم سال بعد نی نی ما اینقدریه
و کلی ذوق می کنیم من و بابایی خیلی دوستت داریم و برای دیدنت لحظه شماری می کنیم .