محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات مامانی

تکون نخوردن وروجکم

1390/7/2 23:09
477 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل من

امروز صبح که از خواب پا شدم  احساس درد مبهمی  داشتم خیلی نگرانت شدم وروجکم آخه هیچ حرکتی

هم نمی کردی اما تا ظهر چند تا حرکت کوچیک داشتی که نگرانیم تا حدودی بر طرف شد اما وروجک مامان

از ظهر تا شب که می شه حدود 11 شب هیچ عکس العملی نشون نداد که این خیلی منو ترسوند تموم

بیماریها و ناراحتی هایی که ممکن بود برای یه خانم باردار پیش بیاد از جلو چشم گذشت کلی تست

شمارش حرکاتت رو چک کردم اما دریغ از یه تکون به مامانی هم زنگ زدم و گفتم آخه باید با یکی حرف

می زدم مامانی گفت امروز زیاد خسته اش کردی نگران نباش خوب می شه آخه نانازی امروز تا حدودی یه

خونه تکونی مختصر داشتیم که همه زحمتش رو بابا جونی کشید و من فقط ناظر بودم اما مثل اینکه روی

شما هم بی تاثیر نبوده نازی بالاخره ساعت 11 شب که بابایی رو از شدت نگرانیم کلافه کرده بودم

چند تا تکون جانانه خوردی و نگرانیم رو بر طرف کردی و باعث شدی من و بابایی کلی خوشحال بشیم

ولی خودمونیم وروجک خوب بلدی حال مامانو بگیری ناراحت انشاالله که همیشه سلامت باشی گلم

خیلی دوستت داریم .قلبماچ

 

niniweblog.comniniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان نفس طلایی
3 مهر 90 16:47
چه حس مادرانه ی ....
مامان زینب دخمل ناز
3 مهر 90 23:25
کلا همیشه این نی نی ها ادم رو نگران میکن هر لحظه به یه روشی
مامان ابوالفضل
4 مهر 90 10:06
یه جمعه خونه ی بابام اینا بودم،بچه تکون نخورد، اینقدر گریه کردم، هفته های آخر بودم، رفتم یه سونوی سرخود دادم، ضربان قلبشو که شنیدم خیالم راحت شد، اینا برای همه ی مادرها پیش میاد و وقتی جیگرتو بغلت میگیری همه ی این نگرانی ها برطرف میشه، اینو بدون که حس مادرها همه مشترکه، تو این مواقع آب قند بخور و به پهلوی چپت دراز بکش توی 1ساعت باید سه بار تکون بخوره
طهورا
4 مهر 90 18:06
آخ آخ گفتی... من حدود پنج ماهگی طهورا از صندلی کامپیوتر افتادم پایین! نشسته بودما...یکهو از عقب صندلی در رفت من افتادم. حالا جالبه که یک هفته بلش هم سرکلاژ کردم و باید استراحت می بودم.مردم و زنده شدم تا خانوم خانوما بعد از چند ساعت تکون خورد!
ناهید
4 مهر 90 19:08
ممنون که به وبم اومدی بازم بیا.
khale joon mo
6 مهر 90 20:17
ninijon dige az in shokhia nakonia