آخرین سونوگرافی نی نی
سلام نانازم
امروز مرخصی بودم آخه قرار بود سونوگرافی برم بابایی چون باید می رفت دانشگاه و بعدش هم محل
کارش نتونست باهامون بیاد من هم زنگ زدم به خاله الیک که بیاد نقشه کشیده بودیم با هم بریم تو
بازار بچرخیم خاله جون هم خودشو زودی رسوند خونه ما و بعد از خوردن صبحونه من و خاله الیک راه
افتادیم به سمت مرکز سونوگرافی نازی امروز هوا بارونی بود و تموم نقشه هامون نقش بر آب شد
مرکز سونوگرافی نزدیک به 3 ساعت معطل شدیم اما وقتی اقای دکتر گفت یه پسل ناز و سالم و تپلی
دارم و همه چیزش نرمال هست خیلی خوشحال شدیم قند عسلم سونوگرافی سن شما رو 29 هفته و
3 روز زد که تقریبا 2 هفته اختلاف هست که اونم مشکلی نیست و طبیعی هست موقع برگشت هم
انگار شیر آب بود که با تموم فشار از آسمون فرود میومد همه خیابونها رو آب گرفته بود ما هم آژانس
گرفتیم و مستقیم رفتیم خونه مامانی آخه خاله هاجیک و عمو امیر قرار بود تا ظهر بیان اونجا طفلی ها
صبح زود ساعت 4 از تهران راه افتاده بودند و تا ساعت 2 بعداز ظهر به علت بارندگی شدید تو راه بودند و
حسابی خسته شده بودند راستی یه چیز دیگه دایی امید همیشه میاد اینجا و وبلاگت رو می خونه و
گاهی هم نظر میده اما نظرات و انتقاداتش رو بیشتر حضوری به مامانی می گه چندروز پیش
گله مند بود که چرا از دایی هاش چیزی نمی نویسی و منم به دایی جون گفتم یه کار خارق العاده انجام
بده تا بنویسم حالا کاری که دایی جون انجام داده اینه که رفته موهاشو کاملا کوتاه کرده و قیافه اش
کلی تغییر کرده قیافه اش شده مثل بادی گاردها حیف که عکس ندارم ازش بزارم اینجا قابل
توجه دایی امید جون نانازی امروز خیلی خوش گذشت جات خالی تا شب خونه مامانی بودیم و
آخر شب اومدیم خونه الان هم که در خدمت شما هستیم و کم کم باید بریم لالا دوستت داریم
گلم