پسل خوب مامان و بابا
سلام عزیزم
خوبی گلم ؟ به خودم قول دادم دیگه اینجا از ناراحتی و غم و غصه ننویسم آخه اینجوری هم تو و هم خاله
جونا و نی نی های نازشون ناراحت می شن امروزم مثل روزای دیگه پسل خوبی بودی اما وای گاهی
خودتو گوشه دلم جمع می کنی اونقدر فشار میاد بهم که دلم ضعف میره اما تو زودی می فهمی و از
این حالت خارج می شی و مامانی یه نفس راحت می کشه نازشو برم من بعد از کار رفتیم خونه
مامان جون و بابا جونی اونجا خیلی خوش گذشت کلی هم خبرهای جدید به دست آوردیم راستی
خاله جون هاجیک هم از تهران اومد خاله الی جون هم قراره فردا با بچه های دانشگاه برن مشهد زیارت
امام رضا (ع) انشاالله زیارتشون قبول باشه و ما رو از دعای خیر فراموش نکنه
بعد از اون بابایی اومد دنبالمون و دایی سعید زحمت کشید ما رو رسوند خونه من و بابایی خیلی
دوستت داریم عزیزم مواظب خودت باش و خوب استراحت کن تا تپلی و ناز بشی و زودی بیای پیش ما
مختصر و مفید نوشتم