یه پسمل ناز و شیطون بلا
سلام عزیزم
ظی این هفته احساس می کنم پسمل مامان بزرگتر شده وای وای خیلی هم شیطون شده مامانی
حرکت دست ها و پاهاش رو خیلی خوب احساس می کنه و گاهی هم باهات بازی بازی می کنه
حرفای مامانی رو هم احساس می کنم خوب درک می کنی فداش بشم که از حالا بازیگوش و شیطونه
خاله الی و خاله الیک به آرزوشون می رسن اگه شیطون باشی آخه همیشه دعا می کنن یه پسمل
شیطون خدا به مامانی بده که من نتونم کنترلش کنم البته می دونم تو اینجوری نیستی گلم
وای وای مامانی این چند روز گذشته بدجوری سرما خورده بودو نیاز به استراحت داشت و فقط
ساعاتی که خونه بود استراحت می کرد خدا رو شکر الان حال مامانی بهتره و یه جورایی دوران نقاهت رو
می گذرونه پسمل مامان همتو این مدت اصلا مامانی رو اذیت نکرده مرسی گلم
راستی نانازم از دیروز کلاس های دانشگاه بابایی هم شروع شده و بابایی سرش خیلی شلوغ شده
وای وای امتحانات پایان ترمش هم مصادف هست با تولد ناناز مامان ،بابایی از حالا کلی برنامه ریزی کرده
واسه اون موقع این ترم رو می خواست مرخصی بگیره اما به اصرار مامانی این کار رو نکرد انشاالله که
موفق باشه بابایی و تو هم پسل خوبی باشی وقتی دنیا اومدی تا باباجونی با خیال راحت امتحاناتش رو بده
هر چقدر هم بگیم بازم کمه من و بابایی خیلی دوستت داریم