دردو دل با پسل قند عسل
سلام عزیزم
این روزا مامانی خیلی خسته می شه وروجک مامان هم داره بزرگ و بزرگ تر می شه و مامانی هم هر روز
که می گذره سخت تر می شه براش اما همه این سختی ها رو تحمل می کنم تا ناناز من قوی قوی
بشه و با سلامت کامل دنیا بیاد بابایی هم این روزا تمام تلاشش رو می کنه که به من و تو سخت نگذره
مامانی هر روز ساعت 6:30 از خونه حرکت می کنه بره سر کار ساعت 8 تقریبا می رسه و عصر ها هم
ساعت کار مامانی تا 4 بعد از ظهر است که تا برسه خونه می شه 5 گاهی هم می شه 5:30 تو هم
در طول این مدت یه پسل ناز هستی گاهی شیطونی می کنی اما اکثرا آرومی تموم نگرانی مامانی
از این هست که بعد از دنیا اومدنت این مدت رو باید تنها بمونی امیدوارم تا اون زمان همه چیز به
خوبی پیش بره و ناناز مامان این همه مدت تنها نمونه نازی می دونم همه این حرفا برات تکراری
شده اما می نویسم تا دل خودم آروم بشه دوستت داریم گلم