محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات مامانی

عروسی

1390/4/30 15:30
773 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  نی نی گولوی من

 

خدا رو شکر این هفته هم تموم شد .

نمی دونی چقدر برام سخته که صبح زود بیدار شم و با هم بریم قام قام بازیniniweblog.com

 

از وقتی تو با هام هستی نگرانی و ترسم چند برابر شده چون همش تو فکر اینم که نکنه

 

تو این راه یه بلایی سرت بیاد .امشب قراره من و تو و باباییniniweblog.com

با هم بریم عروسیniniweblog.comniniweblog.com

 

 

البته مامان جون ,باباجون و خاله الی هم میان .  امیدوارم به تو هم  خوش بگذره

 

کلی کار دارم امروز مرخصی ساعتی گرفتم زودتر بیام خونهniniweblog.com  ,  niniweblog.com ,  niniweblog.com

 

بابایی هنوز محل کارش هست زنگ زد گفت دیرتر میام . من برم به کارام برسم گلمniniweblog.com

 

 عزیزم هنوز نمی دونیم دخملی یا پسلچشمکولی من و بابایی دوستت داریم niniweblog.com

 

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان آزاده
30 تیر 90 18:59
سلام
منم وب شما رو با افتخار لینک کردم.


مرسی عزیزم
سمانه عمه مهدیار
30 تیر 90 19:06
سلام
عروسی به شما و نی نی گولو جون خوش بگذره


مرسی عزیزم
مامان آزاده
30 تیر 90 21:32
سلام
رفرنس: سایت بیمارستان شهید هاشمی نژاد


ممنون
eli
31 تیر 90 19:45
salam vaghan arosiye khobi bod jat khali khale jooon


سلام خاله الی چرا می خندی ؟ عروسی خوف بود دیگه :d
مامان احسان دانشمند کوچک
31 تیر 90 20:37
ممنون از اینکه سر زدین
مامان آروین
31 تیر 90 19:11
سلام ممنون که به وبلاگ ما سرزدید
زینب
31 تیر 90 19:50
تبریک میگم وبلاگ جالبیه امیدوارم همیشه موفق باشید وشاد
maman danial
31 تیر 90 20:28
mer30 khale joon.tabrik babate webe ghashanget va movazebe niniet bash.
مامان پریسا
31 تیر 90 22:44
سلام عزیزم.مامانی خوبی ؟مواظب نی نی مون هستی؟ من که لینکت کردم. به اسم نی نی گولو . نمی خواستی بگو عوضش کنم. وب ما به اسم: پریسای عزیز راستی قشنگ مینویسی.
jigare khale
2 مرداد 90 22:54
سلام جیگر خاله.مامانی رو اذیت نکنی کار داره خوش به حالت همه جا میریمامانت خیلی قشنگ مینویسه باید بهش افتخار کنی


مرسی خاله جون
مامان عرفان
20 مهر 90 21:13
ديروز با مامان جوون رفته بوديم خيابون ماشينهاي جورواجور اونجا ديدم فراوون يك ماشين كوچولو شبيه يك قورباغه توي خيابون ديدم گفتم چقدر اين ماهه! اسمش چيه مامان جان اين وانته يا پيكان؟ گفت : هيچكدوم عزيزم نه وانت و نه پيكان يك ماشين قديمي اين كوچولو فولكسه شنيده ام گفته اند يه ماشين دو لوكسه.
مامان عرفان
20 مهر 90 21:13
ديروز با مامان جوون رفته بوديم خيابون ماشينهاي جورواجور اونجا ديدم فراوون يك ماشين كوچولو شبيه يك قورباغه توي خيابون ديدم گفتم چقدر اين ماهه! اسمش چيه مامان جان اين وانته يا پيكان؟ گفت : هيچكدوم عزيزم نه وانت و نه پيكان يك ماشين قديمي اين كوچولو فولكسه شنيده ام گفته اند يه ماشين دو لوكسه.