مراسم ریحانه کوچولو
سلام گلم
امروز من , تو, خاله لیلیو کیمیا جونبا هم قرار داشتیم بریم دیدن یه
نی نی گولوی ناز و مامانشآخه امروز مراسم ده روزش بود
جات خالی بود هر چند آخر مراسم رسیدیم اما خوش گذشت
یه دخمل ناز که اسمشو گذاشته بودند ریحانه
امیدوارم تو هم که میای سالم و سلامت باشییه ساعتی اونجا بودیم و بعدش زود برگشتیم خونه
آخه مامانی باید استراحت می کرد.عزیزم این روز ها خیلی خسته می شم مخصوصا گرمی هوا
که آدم رو کلافه تر می کنه ,اومدم خونه دایی سعید جون یه سر کوچیک بهمون زد اخه تازه
از سفر رسیده بود اما زودی رفت در ضمن بابایی هم امروز حال خوبی نداشت نمی دونم
چش شدهخودش که می گه خوبم اما من اینطور فکر نمی کنم امیدوارم زودی خوب شه
شب به خیر کوچولوی مامانی و بابایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی