محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات مامانی

هفته ای که گذشت . . .

سلام عزیز دل مامان مامانی قرار بود خاطره هر روز رو برات جدا بنویسم اما فرصت نمی کنم تا میام شروع به نوشتن کنم بیدار می شی و باید بهت برسم . داخل دفتر خاطراتت هم کلی نوشتم که متاسفانه متوجه شدم نرم افزارش مشکل داره و همه خاطراتت حذف شده اما اشکالی نداره دوباره برات می نویسم عزیزم هفته ای که پشت سر گذاشتیم خیلی اتفاقات افتاد اولیش این بود که تو یک ماهه شدی عزیزم و دومیش هم اینکه برای دنیا اومدن گل پسل قند عسل جشن تولد گرفتیم البته با تاخیر . . .خیلی خیلی بهمون خوش گذشت و شما هم پسل خوبی بودی و باهامون همکاری کردی عزیزم . مامان جونی و خاله جونی ها و دایی جونی ها خیلی زحمت کشیدند انشاالله جبران کنیم . در ضمن آش نذری شما رو هم...
9 بهمن 1390

1 ماهگی گل پسل قند عسل

سلام گلم چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که ناناز ما دنیا اومد و به زندگی ما شادی و نشاط آورد . از امروز شما وارد 2 ماهگی شدی عزیزم خیلی دوستت داریم و انشاالله همیشه سلامت باشی   محمد پارسا در یک ماهگی ...
3 بهمن 1390

روز شمار هفته سوم و چهارم تولد گل پسل قند عسل

سلام عزیزم هفته قبل مامانی وقت نکرد روزشمار برات بزاره اینجا البته این روزها مامانی با شما خونه است و با هم روزگار سپری می کنیم و اکثر روزها شبیه به هم هست نازشو برم که از وقت اومدی مامان گذر زمان رو حس نمی کنه انگار همین دیروز بود که مامانی و بابایی انتظار اومدنت رو می کشیدند. از هفته قبل شروع می کنم و برات می نویسم عزیزم ممکنه این پست طولانی بشه اما می نویسم تا برات به یادگار بمونه خیلی خیلی دوستت داریم عزیز دل مامان 17/10/90 امروز 15 روزه شدی و من و بابایی برای مراقبت مجدد بردیمت متخصص اطفال ،پیش استاد مامانی رفتیم مطب خیلی شلوغ بود و همه نی نی ها مریض بودن هوای مطب سنگین بود و بابایی برای اینکه مریض نشی شما رو برد بی...
29 دی 1390

عکس های ناناز مامان 2

سلام عزیزم ببخشید پسل عزیزم که وقت نمی کنم به موقع عکس هات رو بزارم اینجا امروز اومدم چند تا عکس که مربوط به هفته های گذشته هست اینجا بزارم  . یه توضیحی در مورد عکس هات بدم گلم هر وقت می خواهیم عکس بگیریم چشمات رو می بندی آخه به فلاش دوربین حساسی بهترین عکس هات زمانی هست که لالا هستی حتی اگر فلاش رو هم خاموش کنیم باز هم چشمات رو می بندی و باید دوربین به دست در کمین باشیم تا بتونیم چشمات رو باز شکار کنیم .چند تا عکسی که می زارم کیفیت چندانی نداره و لحظاتی هست که بابایی شکار کرده و ازت عکس گرفته بقیه عکس ها ادامه مطلب   اولین حموم نانازم ...
29 دی 1390

خاطرات گل پسل قند عسل

سلام عزیز مامان این روزها خیلی درگیر نگهداری شما هستم روزهای اول مامان جونی و خاله جونا پیشم بودن و مامانی فرصت بیشتری برای نگهداری از شما و استراحت داشت اما بعد از اون تا بیام با شرایط جدید وفق پیدا بکنم مثل اینکه خیلی طول کشیده نمی دونم مامانی شاید من سخت می گیرم  روزهای  اول خیلی احساس ناراحتی و گناه می کردم که شیر مامانی سیرت نمی کنه و مامانی مجبوره بهت شیرخشک بده گاهی تا 3 الی 4 ساعت مداوم بهت شیر می دادم اما در آخر شما بیقراری کردی و هنوز گرسنه بودی نازشو برم که روزهای اول موقعی که گرسنه می شدی فقط نق نق می کردی و مامانی زودی می اومد سراغت و بهت شیر می داد. روزها خیلی سریع برای مامان و بابا می گذره و ت...
26 دی 1390

خاطرات زایمان

سلام عزیزم امروز می خوام  خاطره دنیا اومدنت رو بنویسم وای چه روز های پر استرسی رو گذروندم یک ماه آخر بارداری برای مامانی خیلی استرس زا بود  هم از زایمان استرس داشتم و هم از اینکه نانازم سالم و سلامت دنیا میاد یا نه ؟؟ تو این مدت بابایی رو حسابی کلافه کرده بودم و دل و دماغ هیچ کاری رو نداشتم و جایی هم نمی رفتم تازه از محل کار هم بهم زنگ می زدن و هر روز یه استرسی هم انها بهم وارد می کردن و یه روز می گفتند بهت مرخصی می دیم یه روز می گفتند نه ؟! خدا خیر بده خاله الهام جون همکار و مسئول مرکز مامانی رو که خیلی هوامونو داشت و دلم بهش گرم بود .خلاصه اینکه این روز ها گذشت و تموم سعی مامانی بر این بود که با این شرایط مبازره کنه...
21 دی 1390

عکس های ناناز مامان

سلام نانازی عکس هایی که ازت گرفتیم نانازم تکراری هست و مامانی اکثرش رو برات گذاشته تو وبلاگت پسل نازم کم کم داری بزرگ می شی و هر روز شیرین تر و نازتر از روز قبل فعلا چند تا عکس می زارم اینجا تا در اولین فرصت از خاطرات گل پسلم اینجا بنویسم . نانازم اینجا برای تست بیلی روبین آزمایشگاه رفته بود مامان جونی می گفت صدات در نیومد وقتی ازت آزمایش گرفتند . آفرین پسل گلم که آبرو داری می کنی بقیه عکس ها در ادامه مطلب   روز 14 بعد از تولد نانازم   محمد پارسا بغل کیمیا جون روز 16 بعد از تولد  پسلم عاشق اینجور لالا کردنی روز 16 بعد از تولد     ...
18 دی 1390