عیدت مبارک گلم
سلام گلم
دل منو باباییخیلی می خواد هر چه زودتر ببینیمت
فردا نیمه شعبان هستش بهت عید رو تبریک می گم عزیزم
امروز صبح من و بابا امین با هم رفتیم آزمایشگاه آخه مامانی آزمایش FBS داشت و یه BS دوساعت
بعدش مامانی دستش اوف شد اما عصر که جواب رو گرفتم خوشبختانه مشکلی نداشتم
اینو بگم امروز قام قام بازی نرفتیم با هم آخه مامانی امروز رو مرخصی گرفته بود که هم استراحت
کنه و هم اینکه آزمایشگاه بره انشالله دو شنبه که رفتیم سر کار با هم قام قام بازی می کنیم
آخه گلم محل کار مامانی خارج از شهره و هر روز مجبوریم با قام قام بریم و برگردیم
انشاالله انتقالی مامان تا زمانی که دنیا میای درست بشه تا مجبور نباشم ازت دور باشم
امروز مامان جون و دایی امید جون و حاله الیکا جون اومدن پیشمون
آخه خاله جون مریض شده بود
قرار شد مامانی اوفش کنه و واسش آمپول بزنه تا عصری که حال خاله جون بهتر شد
پیشمون موندن منم کتاب داستانهای نازت رو به مامان جون و خاله جون نشون دادم
اونام خیلی ذوق کردن .نمی دونی همه منتظرن تو رو هر چه زودتر ببینن
ای ناقلا نیومده داری خودتو تو دل همه جا می کنی عزیزم