محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات مامانی

ورجه وورجه های نی نی گولو

سلام عزیزم امروز پسلم شیطونی زیاد کرده و مامانی خسته شده نزدیک ظهر حالم یه کمی بد شد ولی بعدش بهتر شدم موقعی هم که می خواستم بیام خونه واسه ماشین زیاد معطل شدم و وقتی سوار شدم از فرط خستگی بیهوش شدم  یک و نیم ساعت تو راه بودم و وقتی رسیدم خاله الی کلی اس ام اس زده بود که برم پیششون آخه مامان جون اینا رفتند مسافرت و خاله الی و خاله الیک و دایی سعید خونه تنها هستند منم رفتم اما حالم زیاد خوب نبود نانازم جدیدا با ورجه وورجه های تو حالت تهوع می گیرم و حالم یه کمی بد می شه اما وقتی آروم می شی منم خوب می شم الان مامانی خیلی خسته است بهتره بره استراحت بکنه دوستت دارم عزیزم       ...
19 شهريور 1390

25 هفتگی نی نی گولو

سلام شما امروز 25 هفته و یک روز شدی و مامانی از اینکه می بینه پسلش خوب رشد می کنه و کم کم بزرگ می شه خیلی خیلی خوشحاله الان شما یک انسان کامل هستی که بقیه مراحل تکاملت رو باید طی بکنی تا برای زندگی پیش من و بابایی آماده بشی  مامانی تصمیم گرفته  تموم هفته های آینده رو برات اینجا بنویسه و یه جورایی شمارش معکوس مامانی از حالا شروع شده خیلی عجولم نانازی آخه بیشترش گذشته فقط 15 هفته دیگه مونده که انشاالله اونم به خوبی می گذره دوستت داریم عزیزم ...
18 شهريور 1390

مرخصی و استراحت مامانی

سلام  وروجکم مامانی هر چند وقت یکبار مرخصی می گیره تا تو خونه استراحت کنه آخه رفت و آمد و ساعات طولانی کار براش خسته کننده است امروز از فرصت استفاده کردم و به همه دوستای وبلاگیمون سر زدیم می دونم که تو هم مثل مامانی از خوندن لذت می بری امروز صبح کتابهایی که دیروز گرفته بودم رو برات خوندم واحساس کردم تو هم خوشت اومد انشاالله وقتی  دنیا اومدی همه رو دوباره برات می خونم  قراره با بابایی امروز بریم بیرون امیدوارم به تو هم خوش بگذره وروجکم  راستی مامان جون اینا قراره برن مسافرت از حالا مامانی کلی قول سوغاتی های خوشکل واسه وروجک داده و  جدای از سوغاتی قراره یه سری وسیله هات رو هم بگیره حسابی خوش به حالت ...
17 شهريور 1390

بازار نامه مامانی و خاله الیک

  سلام عزیزم نانازم امروز وقت دکتر داشتم و مجدد برای مراقبت رفتم پیششون بابایی چون کار داشت نتونست بیاد به همین دلیل من و خاله الیک با هم قرار گذاشتیم و رفتیم خوشبختانه امروز زیاد معطل نشدیم و سریع نوبتمون شد وای خانم دکتر می گفت رشد نی نی گولوت خیلی خوبه و انشاالله صحیح و سالم دنیا میاد یه سری آزمایش برای مامانی نوشت که قرار شد تا ماه آینده انجام بدم بعد از اون با خاله الیک رفتیم بازار جات خالی گوگولیه من کلی لباس دیدم و مامانی طی یه عملیات 4 دست لباس برات خرید بعد از اون مغازه اسباب فروشی رفتیم اما چون اسباب بازیهاش مناسب سن نانازم نبود چیزی نگرفتم اخه برای خرید اونا خودت هم باید باشی  که نظر بدی بعد از اون با ...
16 شهريور 1390

واکنش به صدای مامان و بابا

سلام نانازم این روزا مامانی حالش زیاد خوب نیست و وقت نمی کنه بیاد اینجا برات بنویسه وقتی می رسم خونه  خیلی خسته می شم و اصلا نمی تونم بشینم امروز صبح تو محل کارم خاله جون مشاور زحمت کشید  و کارای مراقبتی مامانی رو انجام داد و دوباره صدای قلب کوچولوت که مثل ساعت کار می کرد رو شنیدم .خدارو شکر مامانی مشکلی نداشت و تو نانازم هم مشکلی نداشتی البته اینو بگم مامانی روزانه  چکت می کنه نانازم احساس می کنم خیلی می فهمی به صدای من و بابایی خوب واکنش نشون می دی مخصوصا مامانی الهی فدات بشم که وقتی باهات حرف نمی زنم و ساکتم با بعضی از حرکات  منو  متوجه خودت می کنی اوایل فکر نمی کردم اینجوری باشه ولی چند روزی ...
14 شهريور 1390

نی نی ما بیست و چهار هفته شد

سلام عزیزم پسل مامان الان واسه خودش مردی شده  امروز 24هفته ویک روزت شده الهی این روزا هر چه سریعتر بگذره و به هفته های آخر نزدیکتر بشه و تو بیای پیشمون  این روزا  پسل ورزشکارم حسابی داره شیطنت می کنه اونقدر که اگه یه کمی آروم بشه من رو به  شک و در نهایت نگرانی وا می داره اما انگار می فهمه و هر وقت نگران می شم یه خودی نشون می ده  نا قلای مامان و بابا    از همین الان هم خودشو واسه بابا جونش کلی لوس می کنه عزیزم دیروز عصر من و بابایی و به صورت نا محسوس تو  با هم رفتیم بیرون جات خالی نانازم باز مامانی رفت سراغ کتاب برات ده تا کتاب خریدم  بابایی صداش در اومد و می گفت این همه ...
11 شهريور 1390

گوگولی مامان

سلام وروجک من  این روزا مامانی درگیر کارهای انتقالیشه انشاالله اگه مشکلی پیش نیاد تا آخر این ماه مامانی محل کارش عوض می شه و میاد نزدیکتر و اینجوری خیالش از بابت همه چیز راحت می شه مخصوصا اینکه مجبور نیست وقتی تو دنیا اومدی زیاد تنهات بزاره نمی دونی چقدر خوشحالم خدایا شکرت فعلا همه چیز تعطیله میخوام کارامو با خیال راحت انجام بدم تا وقتی اومدی همه چیز آماده باشه خاله جون مهری تو محل کارم تست تیروئید از نی نی ها می گیره و هر روز کلی نی نی های ناز میان اونجا و من هم به یاد تو  می رم نگاشون می کنم  هنوز باورم نمیشه تو داری میای پیشمون عزیزم ماه رمضون هم کم کم داره تموم میشه امشب خاله جون ما رو افطار دعوت کرده...
6 شهريور 1390

پسلی تو خواب بابایی

سلام پسل قند عسل خوفی ؟ یه خبر دست اول برات دارم ناناز  بابایی خوابت رو دیشب دیده بود کلی ذوق کرده بود پسلشو  تو خواب دیده و می گفت احساس خیلی خوبیه پس این نی نی گولومون کی دنیا میاد که بغلش کنم  خلاصه اینکه می گفت با پسلش تو خواب بازی بازی کرده و تو از سر و کولش بالا می رفتی و بابایی از این  کارت کلی لذت می برده  چند شب پیش هم مامان جون (مامانی) خوابت رو دیده بود و می گفت  یه پسل ناز که شواهد نشون می ده تو بودی  تو خوابش اومده   باهاش حرف می زدی و وای وای یه  کم شیطونی هم کردی آخه مامان جون می گفت تو خواب من سر کار بودم و تو رو برده بودم اونجا  پیش مامان جون که مراقبت ب...
3 شهريور 1390