خاطرات گل پسلی
سلام به عزیز دلم و تمومی دوستان خوبمون پسر عزیزم دو شب پیش حالت بهم خورد و تا صبح من و بابایی ازت پرستاری کردیم و دیروز رو هم کامل خونه بابایی (مامان) بودی از محل کار زنگ زدم به خاله مانا مانا و حالت رو پرسیدم که گزارش رسید خوبی و در حال تی و جارو زدن آشپزخونه هستی از اینکه حالت خوب بود خیلی خوشحال شدم به بابایی هم خبر خوب شدنت رو دادم اما از عصر سرفه های شدیدی داشتی و امروز هم علایم سرما خوردگی داری بینیت آنقدر تمیزش کردم قرمز شده سینوس هاتو روغن مالی کردم آبریزشت شدید تر شد بی حال و بهونه گیر شدی اما دست از بازی و شیطونی نمی کشی خونمون همچنان دچار ا...